کنار سیب و رازغی نشسته عطر عاشقی
من از تبار خستگی بی خبر از دلبستگی، عاااشقم
ابر شدم صدا شدی، شاه شدم گدا شدی، شعر شدم قلم شدی، عشق شدم تو غم شدی
لیلای من، دریای من اسوده در رویای من این لحظه در هوای تو گمشده در صدای تو من عاشقم مجنون تو گمگشته در بارون توووو
مجنون لیلی بی خبر در کوچه ها در به در مست و پشیمون و خراب هر آرزو نقشه بر آب شاید که روزی عاقبت آروم بگیرد در دلم
کنار هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای من از تبار سادگی بی خبر از دلبستگی، عاشقم
ماه شدم ابر شدی،اشک شدم صبر شدی،برف شدم آب شدی، قصه شدم خواب شدی
لیلای من، دریای من اسوده در رویای من این لحظه در هوای تو گمشده در صدای تو من عاشقم مجنون تو گمگشته در بارون توووو
مجنون لیلی بی خبر در کوچه ها در به در مست و پشیمون و خراب هر آرزو نقشه بر آب شاید که روزی عاقبت آروم بگیرد در دلم
من از تبار خستگی بی خبر از دلبستگی، عاااشقم
ابر شدم صدا شدی، شاه شدم گدا شدی، شعر شدم قلم شدی، عشق شدم تو غم شدی
لیلای من، دریای من اسوده در رویای من این لحظه در هوای تو گمشده در صدای تو من عاشقم مجنون تو گمگشته در بارون توووو
مجنون لیلی بی خبر در کوچه ها در به در مست و پشیمون و خراب هر آرزو نقشه بر آب شاید که روزی عاقبت آروم بگیرد در دلم
کنار هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای من از تبار سادگی بی خبر از دلبستگی، عاشقم
ماه شدم ابر شدی،اشک شدم صبر شدی،برف شدم آب شدی، قصه شدم خواب شدی
لیلای من، دریای من اسوده در رویای من این لحظه در هوای تو گمشده در صدای تو من عاشقم مجنون تو گمگشته در بارون توووو
مجنون لیلی بی خبر در کوچه ها در به در مست و پشیمون و خراب هر آرزو نقشه بر آب شاید که روزی عاقبت آروم بگیرد در دلم
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۸ ساعت 11:45 توسط شاهرخ
|