
مجنون بوی تو
نفسهایم
بهانه گیر روی تو
نگاهم
دلم دیگر تاب ندارد
از این بار دوری
خواب ندارد
من از عشق تو مستم
دیگر عشوه ات چیست
مرا از دل مران
بنگر
دیوانه ات کیست
بیا ای عشق من
جانم فدایت
همه دنیای من
تو کن تنها اشارت
تو را جانان سوگند سوگند
تو را ای ناز گل
خواهم ماندن
گل زیبای من
بشکن بشکن
سکوت جدایی را
تو این بار بشکن
بیا و دوباره دستهایم گیر
......فروغ زندگی را
*
نمی آیی نمی آیی
خدایا چه دردیست
آتش عشق را
این چه مرگیست
رها می کنم برگها به یادت
خزان عشقم فرو ریخته به پایت
درخت زندگیم شد بی برگ و ریشه
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۸۷ ساعت 19:28 توسط شاهرخ
|